جدول جو
جدول جو

معنی تل اشگی - جستجوی لغت در جدول جو

تل اشگی
(تُ اَ)
دهی است از دهستان چاه کوتاه که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و در حدود 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلاشی
تصویر تلاشی
از هم پاشیده شدن، پراکنده شدن اجزای چیزی، اضمحلال، نیست و نابود شدن
فرهنگ فارسی عمید
(تُ مِ)
دهی از دهستان بکش است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 131 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تُ خَ)
دهی از دهستان زیرراه است که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و 145 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
مرکّب از: ’ل ش و’، نیست و نابود شدن. منحوت است ازلاشی ٔ. (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغات)، پوسیدن جثه و پراکنده گشتن اجزای وی از هم. (ناظم الاطباء)، اضمحلال. ریزیدن از یکدیگر. از هم پاشیدن. از هم فروریختن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : الحدیث: سأل الزندیق الصادق علیه السلام: افیتلاشی الروح بعد خروجه عن قالبه ام هو باق. (ناظم الاطباء)، رجوع به تلاش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلاشی
تصویر تلاشی
نیست شدن نابود گشتن، پراکنده شدن، نیستی نابودی، پراکندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاشی
تصویر تلاشی
((تَ))
از هم پاشیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلاشی
تصویر تلاشی
فروپاشی
فرهنگ واژه فارسی سره
فعل فعال، ساعی، پرتلاش، زحمت کش، پرکار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
انهدام، پاچیدگی، پاشیدگی، پراکندگی، پوسیدگی، نیستی، ازهم گسیختن، متلاشی شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جمع آوری تتمه محصولات رها شده کشاورزی از سوی افراد کم بضاعت
فرهنگ گویش مازندرانی